یکی از خوانندگان محترم لامرد نوشت در پیغامی پرسیدند که آیا مطلبی دارم در این مورد برای گفتن؟ چه بگویم دوست عزیز. مطالب همون چیزهائی است که یکسال پیش در صدها مقاله من و بسیاری از هموطنان دیگر در سراسر ایران بازگو کردیم یا هم نفس با هزاران ایرانی در خاموشی آرزو کردیم.
در قرون جهل و کم توانائی، با نگاهی مملو از درخواست، سر و دستهایمان را بسوی بالا نگاه داشتن ابزار کارمان بود. ولی مدتیست که این کولبار ابزار ما مملو و پر از مهارتها، منابع بازسازی، شبکه های آشنائی و آگاهی از چگونه به همنوعان خود کمک کردن شده است.
وسائل ارتباط جمعی میگویند که ارگانهای رسمی به بسیاری از امور عمده در منطقه رسیدگی کرده اند. ما نیز برای اینکه بدانیم چه میتوانیم بکنیم آسان است که به درون خود، و به خود در درون خانواده، محله و شهر خود نگاهی کنیم… چه چیزها، چه پشتگرمیهائی (هر قدر کم یا زیاد) شما را به خود، به خانواده، به محله و شهر خود مربوط، وابسته و دلگرم میکند؟ انسانهائی که مورد مصیبتهای طبیعی یا صدمات غیرقابل جلوگیری قرار میگیرند، اغلب عمده ی این بستگیها و ارتباطها را از دست میدهند. صدمات آنها، و در نتیجه کمکهائی که ما میتوانیم در سددشان باشیم در همان امور زندگی است:

زلزله جنوب ایران 1392

 صدمات جانی – اعم از مرگ یا مجروح شدن؛
صدمات مالی و مادی – اعم از از بین رفتن یا خرابیهای وارد شده بر خانه، بر کسب و کار و منابع درآمد؛
صدمات محلی و محله – اعم از صدمات وارد شده بر سیستمهای زیربنائی آب و برق، مدارس و بیمارستانها و ادارات، یا صدمات وارد شده بر محله ی زلزله زدگان، بر فروشگاهها، رستورانها، مراکز تفریح ، خدمات و کسب و مغازه هائیکه کارهای روزمره مردم را راه میانداختند و به مردم آن محل و شهر حس نرمال بودن میدادند؛
صدمات روحی و روانی – اعم از ُشک وارد شده براثر نوسانات زلزله، ُشک خانه و زندگی از دست رفته، ُشک عزیزان از دست رفته، شُک احساس بی کسی و بی پناهی و ناگهان آینده ای ناشناخته و غیرقابل پیش بینی داشتن.
به توشه بار مهارتها، دانسته ها، شبکه های ارتباطی خود رجوع کنید و با بکار انداختن آنها راههای دور را نزدیک کرده و به این مردم و خانواده ها و محله هاشان کمک کنید.
مدلها و الگوهای مبارزه با کاهش صدمات زلزله فقط شامل مدلهائی که توسط مراکز دانشگاهی یا دولتی اجرا میشوند نیستند. مردم عادی در شهرها و محله های خود دائم در حال ابداع و پیگیری الگوهای تجربی و کاربردی هستند، که اغلب بصورت خودجوش در مواقع لزوم در همه ی امور زندگیشان خلق شده و بصورت مفید بکار بسته میشوند. بسیاری از این الگوها با در دست داشتن ابزار مدرن امروزی، مثل تلفن همراه، اینترنت و وسائل بانکی و ترابری سریع برای ساختن شبکه های مردمی در جهت کمک به آسیبزدگان بسیار کارآ بوده اند.
احوال ما انسانها در رابطه با صدمات زلزله (مانند اکثر داستانهای زندگیمان روی زمین) آن مسیر شروع، جریان و خاتمه را طی میکند. آسان است که باندیشیم که خانواده ها و محله هائی که در رابطه با زلزله قرار گرفته اند، ۱- کجا بوده اند، ۲- چه تغییرات و صدماتی بسرشان آمده، ۳- و چگونه کمکیهائی نیاز دارند تا بتوانند به ساحلی که قبل از مصیبت در آن بسر میبردند بازگردند.
یکی از مهمترین امور در این جریان البته امور قلب و روان است… که هموطنان آسیب دیده ی ما یادآوری بشوند که افرادی هستند که در دغدغه کمک به آنها هستند، که دوستان ناشناسی هستند که قلبشان در دلگرمی به بهبود و کمک به آنها میتپد، که اقوام نادیده شان با صبر و پیگیری دست در دست آنها خواهند داشت تا زمانیکه آنها بتوانند خود را از این طوفان به ساحل امنیت برسانند.

همه چیز مربوط است، همه چیز منعکس میشود
از توشه سنگین ابزار و مهارتهای خود استفاده کنیم و به خواسته های خود برسیم – یا مدد!